دوباور متفاوت در کسب موفقیت و ثروت
دو باور کاملا متفاوت.
نوشته شده توسط سجاد شاهرخی در دوشنبه 25 اسفند 1393 14:44
یک پدیده می تواند در دو نفر، دو باور کاملا متفاوت بوجود اورد.
یک مثال کاملا مستند را می خواهم از خودم بیان کنم. اینکه: من بر اساس اطلاعاتی که در یک مقطعی از دوران زندگی ام دریافت کرده ام در مورد کلمه " نفس و مبارزه با نفس" چقدر در اشتباه بودم و این موضوع همیشه باعث میشد تا همیشه اینطور فکر کنم که " اگر من می خواهم که به خدا نزدیکتر باشم باید با نفسم مبارزه کنم" حال بیاییم تا ببینیم من چه برداشتی از این جمله " نفس و مبارزه با نفس" میکردم، تنها همین جمله باعث میشد تا من فکر کنم باید خودم را کوچکتر و پایین تر از بقیه ببینم و همیشه در مقابل آنها بر خلاف میل درونی ام،کوتاه بیایم تا با این کار توانسته باشم مغرور نباشم . در حقیقت با نفسم مبارزه کنم چون فکر می کردم چنانکه من ،در مقابل دیگران ابراز وجود داشته باشم،این حاکی از غرور منه و من چون نمی خواستم مغرور جلوه کنم،می امدم و بکرات نفسم را زیر پایم له میکردم غافل از اینکه من یک سوء برداشت وحشتناکی مابین "نفس"ی که یاد گرفته بودم با "وجود واقعی" خودم داشتم و همین امر باعث میشد به خودم ارزش چنانی قایل نباشم که در نتیجه این کار که خیلی هم برایم تکرار میشد،یک باور غلطی از کلمه " نفس " داشته باشم. و بین "وجود واقعی خودم" با"ذهنم" تمایزی نبینم و در حقیقت خودم را با ذهنم یکی بدانم.
ملاحظه می فرمایید که که چنین برداشت غلطی چقدر می تواند بر " عزت نفس" (عدم دوست داشتن خود) تاثیر منفی داشته باشد که باعث مشکلات و نتایج فاجعه بار فراوانی در زندگی شود که اینخود، قصه درازی دارد.........اینجاست که تک تک ما باید بعد از آگاهی در مورد باورهای محدود کننده مان،به ریشه آن نفوذ کنیم.که درواقع ، ریشه هر باوری ، همان کلمه ای است که ما در موردش سوء برداشت داشته ایم. حال نویدی را به شما می دهم که در این مواقع و درست در این مواقع است که شاکله و پایه ان باور غلط، نابود میشود وفرو میریزد و این، همان لحظه ای است که یک سرور و شعفی شما را احاطه می کند. چون خودتان که سالها با یک باور غلط زندگی تان را تباه کرده بودید، اینبار چنان قدرتی پیدا می کنید که در برابرش قد الم می کنید و این موضوع را برای تک تک باورهای ذهنی تان بکار می گیرید و زندگی تان را اینبار با معیارهایی که خودتان دارید خلق می کنید. شما اینبار با یک مهندسی معکوس سعی در حفظ آگاهی خود، بصورت لحظه به لحظه دارید تا زمانیکه باوری که خودتان درست تشخیصش دادید را به تثبیت برسانید.
آگاهی لحظه به لحظه بر افکارتان شما را به ریشه باورهایتان هدایت می کند که در اینصورت وقتی ریشه را پیدا کردید، تعویض آن براحتی انجام میشود و این قضیه فرق می کند با زمانی که اختیار دار افکارتانبرعهده ذهنتان باشد که ناخواگاهانه انجام گیرد، بر عکس شما به طریق کارکرد ذهنتان، دیگرآگاهی دارید واینکه می دانید، این شما هستید که فرمانده قلمرو ذهنتان هستید نه ذهنتان. و شما از ذهنتان بعنوان ابزاری در جهت ساختن یک زندگی توام با آرامش بهره می گیرید......