اشنایی با ضمیر ناخوداگاه
تمثیل هایی تامل برانگیز برای ضمیر برتر
نوشته شده توسط سجاد شاهرخی در دوشنبه 25 اسفند 1393 14:49
تمثیل از دوران های قدیم یک ابزاری کاآمد برای بشر بوده برای فهم او از مطالب ثقیل که بواقع هم اگر دقت شود در اکثر مواقع چراغ آگاهی ما را زودتر از هر چیز دیگری روشن می سازد و ما را به کنه قضیه هدایت می کند، از این رو چون بیشتر مطالب این وبلاگ در حوزه ذهن هست در ذیل چندین تمثیل برای درک هر چه بیشتر ذهن و ضمیر برتر، برای دوستان ارائه می کنم.
آکواریوم را اکثر دوستان دیده اید،صدف را هم که حتما می شناسید و می دانیم که صدف درون آب اکواریم بدلیل سنگینی آب اطرافش نمی تواند همیشه باز بماند و سنگینی آب باعث میشود در بیشتر اوقات صدف بسته بماند. در اکواریوم ها اگر دقت کرده باشید،یک پمپ آبی را قرار می دهند که با روشن کردن پمپ حباب هایی در اثر ورود هوا به داخل آب آکواریوم، تولید میشود. که وجود و تشکیل همین حبابها باعث سبک شدن لحظه ای محیط اطراف صدف میشود و همین سبکی باعث میشود صدف باز وبسته شود و در انصورت است که شما می توانید مروارید درون صدف را مشاهده کنید و حتی به آن دسترسی داشته باشید.
حال اگر بخواهیم تشبیهی را در قالب تمثیلی مابین ذهن و ضمیر برتر مان با صدف و آکواریم داشته باشیم به نظرتون چی می تونیم بگیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگر آکواریوم را به محیط زندگی خودمان تشبیه کنیم و آب درون آکواریوم را به ذهنمان تشیه کنیم (که درون این ذهن انواع اطلاعات،ارزشها،باورها و .... ما موجود هستند)، و نیز از طرفی، خود اصیل و ضمیر برترمان را به مرورارید درون صدف ، تشبیه کنیم، چه نتیجه ای از این تشبیه با توجه به مثال بالا ( سنگینی آب درون صدف که باعث عدم دسترسی ما به مروارید میشود)، می توانیم بگیریم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
درسته، زمانی که ذهن ما پر از اطلاعات بیخود و بی جهت و ارزشها و باورهای غلط و....... باشد که خود اینها بار سنگینی بر دوش ذهن هستند، دسترسی ما به ضمیر برترمان تقریبا غیر ممکن میشود. و با وجود سنگینی بار ذهن، آیا در این صورت ما می توانیم براحتی به مروارید درون صدف که همان ضمیر برتر ماست دسترسی پیدا کنیم؟ مسلم است که خیر.
پس چکار باید کرد؟؟؟؟؟؟
مرحله اول کار ما آگاهی است، آگاهی به این قضیه که ما یک ذهنی از بدو تولدمون داریم که در اول کار بکر بکر بوده و محیط و اجتماع( پدر،مادر،برادر،خواهر،معلم،خاله،عمو،و..........) هر طور که خودشان در چنته خود داشتند که اکثرا هم اشتباه بوده اند بار ذهن ما کرده اند و ذهن ما حمال این باورهای غلط شده که در اکثر مواقع به زیان ما عمل می کنند.که همین آگاهی ۸۰٪ کار را انجام می دهد و با همین آگاهی اولیه ای که پیدا می کنی بار ذهنی ات کم میشود ویک حس راحتی و فراخی بال احاطه ات می کند و درک می کنی این همه باری که تا این موقع داشتی حملشان می کردی همه عاریه ای بوده اند و مال خودت و نشات گرفته از ضمیر برترت نبوده اند.
مرحله دوم بعد از آگاهی، عمل کردن و یادگیری تکنیک ها( آگاه بودن بر تنفس،یادآوری و درک تام و کامل و نیز لحظه به لحظه این نکته به خود که " من ذهن نیستم و ذهن ابزاری است در اختیار من" و خودهیپنوتیزمی و........) و در تماس همیشگی بودن با آن مروارید درونت است ( کارگذاری پمپ در مثال بالا برای سبک کردن آب با حباب هایی که تشکیل میشوند)
که اگر شما با آن مروارید درون در تماس همیشگی باشید، دیگر، ذهن فرمانده شما نیست بلکه این شما هستید که با آگاهی لحظه به لحظه و در حال بودنتان، بر ذهن فرمان پذیرتان حکم می رانید و پادشاه قلمرو ذهن خود می شوید و از قدرت بیکران ذهن خود در راستای اهداف خودتان نهایت استفاده را می برید.
شاد باشید