چگونه در خودمان ایجاد شایستگی برای موفقیت و ثروت کنیم ؟
چگونه در خودتان ایجاد شایستگی خواهید کرد؟
نوشته شده توسط سجاد شاهرخی در دوشنبه 25 اسفند 1393 14:52
- با اتکا به مجموعه ای از تجارب برگرفته از شکست ها و موفقیت های گذشته تان: موفقیت های کوچک را مدنظر قرار دهید. آنها به زودی چند برابر خواهند شد. فقط موفقیت هایی را به حساب آورید که شما بانی مستقیم آنها بوده اید.
- با الگوبرداری از دیگران: اگر دستیابی به موفقیت در زمینه چالش هایی که شما با آنها مواجهید برای دیگران امکانپذیر است، چرا برای شما نباشد.
- با یافتن یک مرشد: کسی که از شما حمایت خواهد کرد و به شما دلگرمی خواهد بخشید.
5- هویت: اگر استرس به اندازه ای گسترده و شدید باشد که شما ندانید چه باوری دارید، هنوز هم یک منبع کمکی در اختیار دارید; هویت شما. داشتن خود احساسی ای قوی، منبع کمکی بزرگی در برابر استرس است.
6- ماورای هویت (هویت): در این قلمرو هیچ پاسخ ساده ای برای استرس وجود ندارد، بلکه شامل یک سفر ، دست کم برای مدتی فراسوی استرس است. برای رسیدن به این قلمرو راههای مختلفی وجود دارد: عشق، مذهب ، مراقبه.
از نظر ان ال پی: واقعیت آن چیزی است که شما می سازید.*
ما دنیا را آنگونه که هست نمی بینیم بلکه از آن الگویی می سازیم. ادراکات ما از صافی حواس ما می گذرند و ما رخدادهای زندگیمان را از پس عینک باورها، علایق، تربیت، پیش فرض ها و حالت های ذهنی مان تعبیر و تفسیر می کنیم. ما نقشه ای از دنیا در ذهنمان می سازیم و از طریق این نقشه زندگیمان را پیش می بریم. همه ی ما از یک سرزمین عبور می کنیم اما نقشه هایمان متفاوت است. هدف ان ال پی این نیست که صحیح را در اختیار شما قرار دهد بلکه تلاش می کند به شما چیزهایی از نقشه کشی بیاموزد. همچنین می تواند نقشه ای را در اختیار دارید گسترده تر سازد.
● ان ال پی معتقد است ما نقشه هایمان را بر اساس سه شیوه اصلی ترسیم می کنیم:
1- حذف 2- تحریف 3- تعمیم
1- نخست، ما بخشی از ادراکات خود را حذف می کنیم. ما ادراکات خود را از صافی باورها، علایق و وضعیت سلامتی مان می گذرانیم. حذف، امری ضروری است زیرا اگر نتوانیم توجهمان را بصورت گزینشی بر جایی متمرکز کنیم گیج و حواسپرت خواهیم شد. در میان تمام محرک هایی که در محیط پیرامون ماست، ما فقط از تعداد اندکی از آن ها آگاه هستیم.
2- ما با وزن و اهمیت بخشیدن به بخشی از ادراکات خود و ارزش قایل نشدن برای ادراکات دیگرمان دست به تحریف می زنیم. تحریف، بیانگر چگونگی معنا و ارزش بخشیدن به چیزی است که رخ می دهد. بدون آن ما صرفا با دنیایی از عوامل و عناصر راکد و خاکستری روبرو خواهیم بود. تحریف، اساس خلاقیت و هنر و همچنین اساس سوءظن، پارانویا و سوء تفاهم است. تحریف، همچنین بیانگر چگونگی معنا بخشیدن به علایم بدن ماست.
3- تعمیم: ما با استخراج قوانینی از نمونه های بسیار کوچک بر داشتهایمان را تعمیم می دهیم. ما از طریق تعمیم یاد می گیریم. باورهای ما هم نوعی تعمیم هستند. تعمیم، امری ضروری است. بر اساس دانسته هایمان به نا دانسته ها دست می یابیم. مشکل زمانی رخ می دهد که ما موارد غلط را برای تعمیم انتخاب کنیم یا اینکه تجربیات جدید را نپذیریم و نسبت به آن ها بسته عمل کنیم.
در میان افراد، برخی بیشتر حذف می کنند، برخی بیشتر تعمیم می دهند و برخی بیشتر تحریف می کنند. هر سه جریان، مفیدند; چگونگی کاربرد آنهاست که می تواند دردسر ایجاد کند.
تعمیم می تواند سلامتی را به خطر اندازد و نوعی ناتوانی (درماندگی) آموخته شده را به دنبال آورد. از حذف، تحریف و تعمیم برای سالمتر ساختن خود استفاده کنید.
* رویدادهای ناخوشایند زندگی را اینگونه تعبیر کنید:
- ترکیبی از شرایط خارجی که در برابر واکنش شما به هم پیوسته اند. این شکست نیست، بلکه انعکاس و بازخوردی است از رفتار شما، نه از هویت شما.
- یک رویداد منفرد. در این باره فکر کنید که شما چه کار متفاوت دیگری می توانستید انجام دهید که از این رویداد ناخوشایند دور بمانید و یا می توانید از این تجربه درسی بیاموزید.
- یک واقعه ی خاص که اگر هم تأثیری داشته باشد، آن تأثیر بر فعالیت های شما اندک خواهد بود. هنگامی که واقعه ای خوشایند روی می دهد، جریان تفکر پیش گفته را به این ترتیب برعکس کنید.
- از این واقعه نفع شخصی ببرید.
- تمام موقعیت های دیگری را که در آن ها اوضاع بر وفق مراد شما بوده است، بخاطر آورید. واقعه ی جدید، چیز دیگری است.
- درباره ی راه هایی که این واقعه بر زندگی شما تأثیر خواهد گذاشت و اینکه شما چگونه می توانید از آن درس بگیرید تا در آینده موقعیت های خوشایند دیگری را رقم بزنید فکر کنید.
تفکر
فرایندی ذهنی و جسمانی که انسان ها در هنگام تجربه کردن آن به برخی از نتایج ذهنی خود در حیطه های گوناگون فرایند زندگی، دست می یابند، تفکر نام دارد که نوع خالص آن در مغز ما صورت می گیرد.
خود این تفکر از کانال هایی صورت می گیرد که در رویکرد ان ال پی به سه دسته تقسیم بندی شده است:
1- صوت درونی
2- تصاویر ذهنی
3- فرایند حسی حرکتی
در همه ی این موارد می توان فکر را از زبان ذهنی تلقی کرد.
تفکر گزاره ای: یک شکل فکر، جریان جمله هاییست که ظاهرا در ذهن خود می شنویم. چون بیان یک قضیه، گزاره یا اظهارنظر است.
تفکر تصویری: یک شکل دیگر فکر که شامل تصور است؛ بویژه تصورات بصری که ممکن است در ذهن خود ببینیم.
تفکر حرکتی: جریان فکری که شامل زنجیره ای از حرکات ذهنی است.
در واقع ما انسان ها مادامی که در حال تفکر عمدی یا غیر عمدی هستیم، دارای تصاویر ذهنی، صدای درونی، حس ناشی از جنبش پذیری یا درک ناشی از شهود هستیم.
تمرین ذهنی
تمرین ذهنی شامل ایجاد تصاویر ذهنی در قالب تصورات، احساسات، اصوات یا برخی رفتارها یا عملکردهاست که ما تمایل داریم آن ها را اجرا کنیم. تمرین ذهنی، یک روش شناختی شامل تکرار توالی سیستم های تصویری و علائم دستیابی به ساختار آن ها می باشد که باعث ساخت یک برنامه ویژه در ذهن می شود.
مدل سازی
در نوعی از یادگیری که مدل سازی نام دارد، فرد به راهکارهایی که الگوی مورد نظر بکار برده است توجه می کند و آن ها را به اجزای کوچکتری که در نهایت همان راهکار اصلی را تشکیل می دهد، طبقه بندی می کند.
- استراتژی فردی: مجموعه راهکارهایی که انسان در جهت رسیدن به اهداف خود اعمال می دارد و به وسیله آن ها منظور خود را از ذهنیتی که دارد بیان می دارد، استراتژی فردی نامیده می شود.
- مدل سازی: تقسیم بندی راهکارهای ذهنی و جسمانی که به هدفی مشابه با اهداف در نظر گرفته توسط ما رسیده است و اجرای آن ها در حد و حیطه ی خود به اندازه ی توانایی موجود، مدل سازی گفته می شود.
به دلیل اینکه در فرایند مدل سازی باید نقش از پیش تعیین شده با نوع خاصی از رفتار و توتانمندی برای فرد در نظر گرفته شود، الگوسازی بر اساس میزان ظرفیت ها و توانایی های فرد مورد نظر انجام می شود.
انواع مدل سازی: عینی - ذهنی
- عینی: قرار دادن جسم خود در وضعیتی مشابه الگویمان می تواند موجب پدید آمدن احساسات یا فرایند تفکری می باشد که فرد بدان احتیاج دارد. از این نوع مدل سازی معمولا در مواقعی که در یک بازه زمانی کوتاه به احساسی خاص برای گرفتن نتیجه ای ضروری احتیاج است، استفاده می شود. از قبیل آماده شدن برای امتحان، مسابقه ورزشی و ...
- ذهنی: این نوع مدل سازی جنبه ی عمیق تری دارد. این نوع مدل سازی بسیار مؤثرتر و دارای اثرات پابرجاتری نسبت به مدل سازی عینی است. دلیل این موضوع، بازسازی شناختی از طریق ایجاد تشابهات ذهنی است. بازسازی شناختی دارای اثرات بیشتری بر روی حالات جسمانی و البته رفتار است؛ نسبت به اینکه بخواهیم جسم را برای بوجود آوردن حالات احساسی خاص، در وضعیتی خاص قرار می دهیم.
در این نوع مدل سازی، فردی که می خواهد به ذهنیت یا نتیجه ای جسمانی در هنگام عمل یا تفکر نسبت به فرایندی دست یابد در ابتدا فرایند مورد نظر را بررسی کند و توانایی های در دسترس خود را نسبت به آن مورد ارزیابی قرار دهد. بعد از آن، فرد باید الگویی برای خود پیدا کند که قبلا در زمینه ای مشابه با فعالیت وی توانسته است موفق شود. سپس باید متوجه این موضوع باشد که الگویش نسبت به کاری که در آن موفق بوده است دارای چه نوع تفکری بوده است. همچنین نوع نگرش مدل یا الگو نسبت به کسب موفقیت و میزان تعهد وی نسبت به کسب پیروزی در کار مورد نظر باید مشخص شود. پس از انجام این مراحل، فرد مزبور مجموعه ای از استراتژی های ذهنی را در اختیار دارد که قبلا توسط فرد دیگری بکار گرفته شده است و متعاقبا نتیجه ای کارآمد را در پی داشته است.
اولین بار چنین تعریفی را ریچارد بندلر مطرح کرد که: هرگاه فردی از مغز خود به نحو خاصی در جهت رسیدن به هدفی استفاده کند؛ انسانی دیگر نیز اگر به همان گونه از مغز خود استفاده نماید به نتایجی مشابه با نتایج بدست آمده توسط الگو دست خواهد یافت.
در مدل سازی ذهنی، بیشتر توجه باید معطوف به الگوسازی استراتژی های ذهنی باشد که در نهایت، منجر به تولید رفتار می شود. از قبیل نگرش نسبت به فعالیتی خاص، اعتماد به نفس، نگرش نسبت به شکست، تعهد کاری، میزان مسئولیت پذیری و ...
آنچه ان ال پی را از رشته های دیگر متمایز می کند، تمرکز آن بر مدل سازی است.
بطور خلاصه، مدل سازی، کسب مجموعه ای از الگوها در ان ال پی است و نشانگر چگونگی استفاده ی انسان از تجربه ی افراد موفق یا همان الگوهاست برای رسیدن به پیشرفت.