نقش تصویر ذهنی مثبت در کسب اعتماد به نفس پایدار
وقتی از اعتماد به نفس بالا حرف می زنیم، بطور کلی چه نوع تصویر ذهنی را مد نظر می گیریم؟
نوشته شده توسط سجاد شاهرخی در چهارشنبه 2 اردیبهشت 1394 21:19
باید اینطور بگویم که اعتماد به نفس یک قدرت و یا یک سرخوشی نیست که بوسیله استفاده از مواد مخدر و یا از پس تعریف و تمجیدهای دیگران و یا حتی از طریق داشتن یک رابطه عاشقانه حاصل شود بلکه اعتماد به نفس قدرت و نیرویی است که عوامل گوناگونی در افزایش و کاهش آن دخیلند. نظیر نحوه تربیت والدین، همسالان و همکلاسی ها، جنسیت، اتفاقات زندگی، مسائل اجتماعی، خصوصیات ظاهری خود فرد و ده ها عامل دیگر ولی اگر قرار باشد یک تعریف کلی از آن داشته باشیم، بهتر است این طور از آن تعبیر کنیم که اعتماد به نفس برداشتی است که فرد از خودش دارد، یعنی اینکه چقدر خودش را ارزشمند می داند و یا اینکه چقدر برای خودش ارزش قائل است.
وقتی از اعتماد به نفس بالا حرف می زنیم، بطور کلی چه نوع تصویر ذهنی را مد نظر می گیریم؟
فردی که از اعتماد به نفس بالایی برخوردار است عموما فردی است که تصویر ذهنی قوی نسبت به خودش دارد، به این معنا که غالبا خوشحال و بسیار باانگیزه رفتار می کند و نسبت به همه عملکرد و رفتارهای خودش مطمئن است و همیشه دیدگاهی مثبت و صحیح نسبت به موفقیت دارد. به این دلیل داشتن تصویری درست و مثبت از خودمان همیشه باعث می شود که با دیدی مثبت و سازنده با
محیط پیرامونمان ارتباط برقرار کنیم.
اعتماد به نفس مثبت بر روی نحوه تفکر، احساس و رفتارها و نوع رابطه با دیگران تاثیر مثبت می گذارد و به ما اجازه می دهد تا بر اساس توانایی های خود پیش برویم.
برعکس این، اعتماد به نفس پائین تصویر ضعیفی است که فرد از خودش دارد و این تصویر چنین است که ما خودمان را چگونه می بینیم. آیا خودمان را فردی سخت کوش، قابل اعتماد ، صادق می بینیم؟ آیا وقتی در آئینه نگاه می کنیم از ظاهر خودمان راضی هستیم؟ آیا در محل کار دیگران به ما احترام می گذارند و... نداشتن اعتماد به نفس با معنای عدم اطمینان به خود می باشد که این منجر به ایجاد افکار منفی می شود که در ادامه این افکار منفی سبب خواهند شد که به راحتی دست از تلاش و چالش ها در زندگی برداریم.
پس در حقیقت باید بگوییم این تصویر ذهنی همان افکار و احساساتی هستند که ما نسبت به خودمان داریم؟
بله دقیقا همانطور است ولی این را نیز باید بگویم که روانشناسان اعتماد به نفس را به دو عامل درونی و بیرونی تقسیم کردند که عامل درونی همان افکار و احساساتی که فرد خودش را خوب و شایسته می بیند و اعتماد به نفس بیرونی در حقیقت همان ظاهر و چهره ای است که فرد به خود می گیرد و یا به تعبیر بهتر همان چهره محکم و مطمئنی که فرد با اعتماد به نفس بالا از خود به نمایش می گذارد. از آنجایی که این دو عامل تقویت کننده یکدیگر هستند، همراهی آندو با هم از انسان فردی قدرتمند و موثر می سازد.
افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارند،چه فاکتورهای اخلاقی و ظاهری دارند که از دیگر افراد با اعتماد به نفس پائین تمییز داده می شوند؟
این افراد دارای 4 ویژگی اساسی و مهم هستند که این ویژگی ها نشان می دهند از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند:
1-خودشان را دوست دارند: افراد با اعتماد به نفس بالا خودشان را دوست دارند و این علاقه به خود از اهمیت و مراقبتی که از خود می کنن دیده می شود. به نیازهای جسمانی و روانی خود اهمیت می دهند و به آن ارزش قائلند، ارزشی معادل آنچه برای دیگران قائلند. یادمان باشد دوست داشتن خود اصلا به معنای خودشیفتگی نیست و کاملا با آن فرق دارد چون یک آدم خودشیفته نه تنها حقوق خودش را بلکه حقوق دیگران را هم برای خود می خواهد و به دیگران و نیازهایشان توجهی نمی کند.
2-آگاهی از خود: به این معنا که بر افکار و احساسات و رفتار خود اشراف دارد یعنی از نقاط ضعف و قوت خود آگاهی دارد و آنها را رد نمی کند و با توجه به توانایی هایشان اگر پایان مسیری را شکست بداند وارد آن مسیر نمی شود. مثلا فردی را در نظر بگیرید که می خواهد کنکور بدهد اگر این فرد با برنامه ریزی پیش نرود و آمادگی لازم را برای شرکت در امتحان نداشته باشد باید بداند که در کنکور قبول نخواهد شد. کسی که از خود و توانایی هایش آگاهی دارد شخصیت مستقلی از خود نشان می دهد و دنباله رو کسی نیست و در برابر انتقاد از خود و انتقاد کردن از دیگران خود را سرزنش نمی کند.
3- اهداف شخصی دارد: این فرد نسبت به کاری که می خواهد انجام دهد، دیدگاه روشنی دارد و مقصد خود را می داند و می شناسد و عموما اهداف روشنی را برای خود در نظر دارد و به این دلیل که می داند ازهدفش چه می خواهد نسبتا راحت تر تصمیم می گیرد.
4- مثبت اندیش است: افراد با اعتماد به نفس بالا همراهان فوق العاده ای هستند. آنها معمولا عادت دارند جنبه های روشن تری از زندگی را ببینند و در پی تجارب و نتایج خوبی می گردند و معتقدند که برای بیشتر مشکلات راه حل های خوبی وجود دارد و در نهایت اینکه انرژی خود را برای تجزیه و تحلیل نتایج منفی هدر نمی دهند.
اعتماد به نفس داخلی به فرد کمک می کند تا از لحاظ ظاهری به گونه ای رفتار کند که نشان از اعتماد به نفس خارجی او دارد بطور مثال:
1- در ارتباطاتش با دیگران بسیار موثر عمل می کند: به حرف های دیگران گوش می دهد و نسبت به دیگران آرام است و با آنها همدلی می کند. در جمع بدون اضطراب حرف می زند و توانایی خواندن و استفاده از زبان بدون دیگران را دارد.
2- به راحتی در جمع ابراز وجود می کنند و نیازشان را مستقیم وشفاف بیان می کنند. علاوه براین برای حقوق خودشان و دیگران ایستادگی می کنند و هم انتقاد سازنده می کنند و هم انتقاد سازنده را می پذیرند.
3- ظاهر فردی مناسبی دارند و بطور کلی از مدل ها و رنگ هایی استفاده می کنند که نمایانگر شخصیت آنهاست و از همه مهمتر اینکه متناسب با زمان و مکان مختلف لباس های خود را انتخاب می کنند. علاوه بر این ها از تاثیر نمادهای زندگی مثل اتومبیل، خانه و... آگاهند و از تاثیر اولین برخورد سود می جویند.
4- کنترل عواطف شان را بدست دارند و با اطمینان و اعتمادی که به خود دارند رفتارهای غیرقابل پیش بینی هم ندارند.
چه عواملی باعث می شود تا اعتمادبه نفس کودکان پایین بیاید یا تخریب شود؟
عوامل زیادی در دوران کودکی برای تخریب اعتماد به نفس در کودکان دخیل هستند و شاید والدین خود با این موارد آشنا باشند، ولی گاهی خواسته یا ناخواسته از روشهایی برای تربیت فرزندانشان استفاده می کنند که نتیجه عکس دارد مثل: تنبیه و تحقیر نابجا و زیاده از حد و یا کتک زدن کودک،فرقی نمی کند که در خلوت این کار را بکنند یا در جمع در هر دو حالت باعث تخریب شخصیتی کودک می شوند. نکته دوم مسخره کردن و برچسب زدن و نا امید کردن کودک با اسامی زشت یا اسامی که کودکشان از آنها خوشش نمی آید.
علاوه بر اینها والدین کنترل کننده، یعنی والدینی که دوست دارند تا همه رفتارهای کودکشان را تحت نظارت و کنترل خودشان در بیاورند و دوست دارند کودک مطابق میل و خواسته آنها رفتار کند، یا والدینی که کمال گرا هستند یعنی والدینی که می خواهند بچه شان بهترین باشد، بهترین نمره ها را بیاورد، بهترین نقاشی ها را بکشد، قهرمان کاراته باشد، المپیادی و نفر اول باشد و... این والدین کودکشان برایشان مهم نیست بلکه آنچه که برای آنها مهم است گنجینه مناسبات کودکشان است علاوه بر اینها والدینی که خود اعتماد به نفس کمی دارند. اینها همه مواردی هستند که در کاهش اعتماد به نفس کودک تاثیر زیاد ومستقیم می گذارد.
البته این را نیز باید بگویم که جدا از این مسائل یکسری خصوصیات ظاهری نظیر نقص های بدنی، جنسیت (که باز در بعضی از خانواده ها مهم است)، رنگ پوست و... مواردی هستند که علاوه بر ویژگی های تربیتی والدین و خصوصیات شخصیتی آنها در کاهش اعتماد به نفس کودکان نقش دارند.
آیا این موارد برای دوران نوجوانی و بلوغ هم مصداق دارد؟
بله البته در دوران نوجوانی مسئله چون بلوغ و تغییر و تحولات جسمانی و فیزیکی هم در میزان اعتماد به نفس افراد می تواند تاثیر زیادی داشته باشد.
منظور از Image Boby یا تصویر جسمانی احساسی است که انسان از ظاهر جسمانی خود دارد، برای بسیاری از انسانها بخصوص نوجوانان، تصویر جسمانی از خود رابطه مستقیمی با اعتماد به نفسشان دارد. به این دلیل که با رشد کودک به سمت نوجوانی نظر دیگران برای او مهم می شود.
علاوه بر این بسیاری از نوجوانان با تغییراتی که از نظر جسمانی در دوران بلوغ برایشان بوجود می آید دچار دشواری هایی می شوند. این تغییرات جسمانی همراه با اینکه دوست دارند مورد پذیرش دیگران قرار بگیرند باعث می شود که بخواهند خود را تغییر دهند و یا دنباله روی کسی باشند.
در این دوران است که نوجوانان خود را با اطرافیان و یا هنرپیشه های سینما و تلویزیون و مجلات مقایسه می کنند و در حقیقت تغییرات دوران بلوغ می تواند، بر روی احساسی که دختران و پسران از خود دارند تاثیر بگذارد، بعضی از دختران از رشد صفات ثانویه خود ممکن است احساس خجالت کنند و برخی دیگر برعکس ممکن است دوست داشته باشند صفات ثانویه شان بسرعت رشد کند. دختران ممکن است براساس الگوهایی که دارند خود را مجبور بدانند که لاغر باشند و برعکس پسران از اینکه لاغر هستند ناراحت باشند و دوست داشته باشند بلند قد و ماهیچه ای به نظر آیند.
پس در اینجا به این نکته می رسیم که علاوه بر خانواده و جمع دوستان رسانه ها هم می توانند بسیار در زمینه الگوسازی جوانان و ایجاد اعتماد به نفس در آنها بسیار موثر باشند؟
دقیقا همین طور است. رسانه ها با معرفی برخی از ویژگی های ظاهری انسان به عنوان ویژگی های منفی می توانند بعنوان عوامل خارجی بر روی تصویر ذهنی فرد از خود تاثیر بگذارند و در عین حال رسانه ها با معرفی چهره ها و ستاره های سینمایی با ویژگی های ظاهری که عمدتا مثبت هستند.به جوانان این تفکر را القا می کند که باید مثل آنها باشند، مثل آنها بپوشند و مثل آنها رفتار کنند.
در این شرایط است که اگر فرد نتواند ویژگی های ظاهری خود را با آن چیزی که در جامعه و رسانه اش می بیند تطبیق دهد، دچارکمبود اعتماد به نفس، افسردگی، اضطراب اجتماعی، بی اشتهایی عصبی و یا پرخوری، برخوردهای شخصی یا پرخاشگری و در نهایت به سمت آسیب های اجتماعی کشیده می شود.
منظور از اضطراب اجتماعی چیست؟
اضطراب اجتماعی یا ترس اجتماعی، ترسی است که فرد در موقعیت های اجتماعی یا در محیط هایی که افراد ناآشنا و غریبه حضور دارند، با خود به همراه دارد. مثل ترس از سخنرانی، ترس از دفاع از پایان نامه، ترس از پاسخ به سوالات در کلاس، ترس از درخواست از جنس مخالف، ترس از صحبت کردن با رئیس در محیط کار و... در حالی که بسیاری از افراد با قرار گرفتن در موقعیت های اجتماعی دستپاچه و مضطرب می شوند، برخی دیگر برای کنار آمدن با این موقعیت ها بسیار مشکل دارند. همه این ترس ها و احساس کمروئی و خجالت برمی گردد به تغییرات فیزیکی و هیجانی که در دوران نوجوانی آنها اتفاق افتاده که مستقیما بر روی اعتماد به نفس آنها در آینده تاثیر گذاشته است.